تور عروسی مامان استعاره‌ای از رویای سپید به دست نیامده و از دست رفته

 
گفت‌وگو با مریم منصوری، نویسنده و کارگردان نمایش تور عروسی مامان
جدال سنت و مدرنیته
 

پژمان دادخواه| نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری، داستان دو خواهر با دو نگاه متفاوت در بستر حوادث ٢٨ ژانویه ٢٠١١ مصر است که در پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر روایت می‌شود. در این نمایش به دغدغه‌ها و مسائل مربوط به زنان پرداخته شده و با تاکید بر تقابل‌ها و تضادهای مفهومی، تصویری از جایگاه دو زن در جامعه مصر را ارایه می‌دهد. برای اطلاعات بیشتر در باب این نمایش با این نویسنده و کارگردان به گفت‌وگو نشستیم.
  این نمایش را می‌توان جزو آثار جامعه‌شناختی و تاریخی قلمداد کرد که ارجاعات مستندی هم در بطن خود دارد. دلایل انتخاب این موضوع و نگارش متن را بفرمایید. به چه دلیل موضوع تاریخی و جامعه‌شناختی‌ای را انتخاب کردید که چند‌سال از آن واقعه می‌گذرد؟
به لحاظ تاریخی و وقایع مستند، درواقع تجمع مردم مصر در میدان تحریر در ٢٨ ژانویه ٢٠١١ مبنای نوشتن این کار بود. اما این‌که چرا در این نمایش به یک رویکرد مستند و واقعه تاریخی پرداختیم، دلیلش این بود که من فکر می‌کنم این مسأله فقط یک مسأله تاریخی در یک اتفاق تاریخی و تاریخ خاص نیست، بلکه درواقع این مسأله زن خاورمیانه است که در آن تجمع در میدان تحریر آن‌قدر برجسته شد و آن‌قدر درصدش زیاد بود که خبر به‌صورت جهانی دیده شد و شاید اتفاق تجاوز به خبرنگار زنی هم که آمریکایی-انگلیسی بود و برای تهیه گزارش به میدان تحریر آمده بود و به او هم تجاوز شد، در برجسته‌شدن این خبر بی‌تاثیر نبود. من فکر می‌کنم این همان کاری است که دیده‌ایم داعش نیز با زنان سوریه هم انجام داده است، طالبان هم با زنان افغانستان انجام داده و این افراط‌گرایی که در خودش یک نگاه سلطه‌گر مردسالار و برآمده از سنت‌های ریشه‌دار دارد، فقط مختص آن تاریخ و آن واقعه و آن مکان نیست. همین دو هفته پیش تازه زن‌های عربستان اجازه پیدا کردند در خیابان‌ها رانندگی کنند. وقتی این ماجرا آن‌قدر تازه است و زن خاورمیانه با مسائل بی‌شماری در‌ سال ٢٠١٧ مواجه است، من فکر می‌کنم هنوز می‌توان راجع به این موضوع نوشت.
  این نمایش مسائل و دغدغه‌های زنان را نشان داده است، یعنی محوریت و درونمایه اصلی آن زن است. عنوان اثر هم در دل خودش درحال ارجاعی به شخصیت و دنیای زنان است. چرا این عنوان یعنی «تور عروسی مامان» برای این اثر انتخاب شده و هر کدام از این واژه‌ها به چه مسأله‌ای ارجاع می‌دهند؟
خیلی متشکرم که این سوال را پرسیدید. نخستین کسی هستید که درباره اسم این نمایش از من می‌پرسید. واقعیتش این است که «تور عروسی مامان» در این کار یک عنصر دراماتیک و استعاره‌ای است که درون خودش ابعادش گسترده و گسترده‌تر و باز می‌شود. درواقع تور عروسی مامان و لباس عروسی مامان یک رویا و دروغی است که اطهر خواهر بزرگتر برای راحیل بافته است. وگرنه مادر اینها زنی از یک طایفه بی‌نام و نشان در کویر مصر بوده و پدر آنها او را به قاهره آورده و برای این زن عروسی گرفته نشده است. پدر یک شکارچی بوده که اصلا نمی‌فهمیده رابطه و عاطفه چیست و نمی‌دانسته چگونه باید با خانمش رابطه برقرار کند. یک موجود نتراشیده و نخراشیده بوده که حتی بچه‌هایش از او می‌ترسیدند. اما از سوی دیگر در همین پرورش سنتی خانم‌ها و دخترهای جوان، ازدواج یک اتفاق مهم است که انگار آنها را نجات می‌دهد و پلی است که آنها را به خوشبختی می‌رساند. اما این‌که در این ازدواج چقدر با این زن‌ها برخورد متمدنانه و حقوق‌شان رعایت می‌شود، چیزی است که در کار ما اتفاق نمی‌افتد، یعنی اطهر که ترس‌های مادرش را با خود به ارث برده، زیر چادر و روبنده فقط به مدرسه دخترانه رفته و آمده و آن‌قدر ترس‌های مادر در جانش پر رنگ بوده که هرگز نتوانسته با هیچ مردی وارد دیالوگ شود. راحیل هم که درواقع نماینده نسل جوان است. او که از خانه بیرون و به خیابان می‌رود و عشق را تجربه می‌کند، درنهایت محکوم  به این می‌شود ‌که در مقابل یک انتخاب یک سویه قرار بگیرد، یعنی در نهایت، عشق او یوسف غنیم که مرد تحصیلکرده‌ای است و راحیل را وارد حرکت‌های اجتماعی و امکان تجربه‌های جدید اجتماعی را برای او ایجاد می‌کند، او هم برای این‌که زندگی خودش را نجات دهد و برای رسیدن به رویای یک زندگی بهتر به کانادا مهاجرت می‌کند. پس راحیل هم به ازدواج و یک لباس عروس واقعی نمی‌رسد، به همین خاطر است که شاید ما صندوق را مقابل چمدان قرار دادیم؛ صندوقی که اطهر در آن پناه می‌برد و با تکه پاره‌ها، یک لباس عروس مندرس درست می‌کند، ولی راحیل در چمدانش یک لباس عروس کامل دارد. اطهر در پایان نمایش که همه رازها برملا شده، جلوی صحنه می‌آید و لباس عروس را از چمدان درمی‌آورد و به قناره‌های گوشت پدر آویزان می‌کند. پس این‌جا تور عروسی مامان درواقع مدام معنایش دیزالو می‌شود، یعنی می‌تواند از رویای عشق بین پدر و مادر باشد که محصولش این دخترها باشند و اصلا عشقی بین پدر و مادر وجود نداشته است یا می‌تواند رویای ازدواج خواهر بزرگتر باشد که دوست داشته باشد لباس عروس مادرش را در عروسی‌اش بپوشد، اما آن‌قدر تابو داشته که به مرحله ازدواج نرسیده است یا می‌خواهد ازدواج و رویای عشق و یک چیز سپید و مفهوم یک رابطه پاک همراه با عشق و روشنی و گرما باشد که راحیل دوست داشته به آن برسد که آن‌جا هم با شکست مواجه می‌شود. درواقع تور عروسی مامان استعاره‌ای از رویای سپید به‌دست‌نیامده و ازدست‌رفته است.
  در این اثر تقابل‌های دوتایی زیادی دیده می‌شود؛ چه در حوزه طراحی صحنه و چه در حوزه شخصیت‌پردازی. ما با دو شخصیت زن مواجه هستیم که دو جامعه، فرهنگ و بینش متفاوت را نشان می‌دهند. در مورد روند انتخاب و طراحی این‌گونه تقابل‌های دوتایی دوست دارم از زبان شما بشنوم. چگونه به این تقابل‌ها رسیدید؟
خیلی سوال هوشمندانه‌ای است. ماجرا این است که درواقع این کار در بطن خودش جدال سنت و مدرنیته را دارد و نکته‌ای که خیلی برای من مهم بود، این بود که هر چند هر دو در کار من محکوم به فنا هستند، تلاش برای مبارزه جهت انجام و رسیدن به آن مرحله مدرنیته می‌شود. به قول آقای ناصر تقوایی که می‌گوید جامعه ایران صدو‌خرده‌ای‌سال است که در رویای مشروطیت است. این اتفاق برای همه جوامع خاورمیانه می‌افتد، یعنی هر حرکتی که شکل می‌گیرد برای رسیدن به یک زندگی بهتر و به یک جامعه آزادتر و مشروطیت است، ولی این اتفاق نمی‌افتد و همه حرکت‌ها در این زمینه در مصر با دیوار مواجه می‌شود. نگاه و انتخاب این دوئیت کاملا آگاهانه بود و از شخصیت‌پردازی کار شروع شد تا انتخاب آکسسوار در طراحی صحنه و نوع تبدیل‌کردن صحنه به دو تکه، زیرا در این کار با تقابل‌های دوتایی مواجه هستیم، حتی درون زنان. درون هر کاراکتر هم دوتا موجود با هم می‌جنگند. اطهر خودش هست با یک زنی که نمی‌شناسدش و همه آن را محکوم می‌کنند که این، آن زن نیست و بقیه زن‌ها گرم هستند و این سرد است. درون خودش یک جدال دارد، در عین حال خودش یک دهانی است که صدا دارد و درون کاسه سرش مدام صداهایی را می‌شنود که این صداها با آن صدایی که در خودش حرف می‌زند، در جدال هستند. راحیل هم همین طور. راحیل خودش است و در عین حال می‌داند که اطهر دارد قضاوتش و محکومش می‌کند که تو آبروی ما را به باد داده‌ای. این دوئیت از بطن جدال سنت و مدرنتیه، جدال رویا و واقعیت، جدال اخلاق و آزادی شکل می‌گیرد. اینها آن‌قدر در متن به صورت آگاهانه بود که در اجرا هم ما گریزی نداشتیم تا این دوئیت را اجرایی بکنیم.
در شیوه طراحی صحنه نیز تضادهای مفهومی و تقابل‌های دوتایی وجود دارد. فضای کلی نمایش صحنه یک خانه است. قطعا خانه محل سکنی گزیدن و آرامش است، ولی به جای این‌که حس آرامش و امنیت را تداعی کند، درگاه‌هایی را می‌بینیم که قناره‌هایی به روی آنها نصب شده است، یعنی این خانه بیشتر به یک قربانگاه شبیه است. همچنین تاریکی‌ای نسبی در این صحنه وجود دارد و فضا به دو بخش مجزا تقسیم شده و در انتها صندوقچه‌ای است که مبین ثبات و چمدانی که مبین حرکت و سفر و جریان است.
  درباره مفاهیم مستتر در فضای نمایش توضیح دهید. این تضادهای مفهومی به پیشبرد اهداف درام چه کمکی کرده است؟
در اکنون نمایش که اتفاق می‌افتد دو خواهر در خانه هستند. اطهر که در پستو خودش را حبس کرده و به همین دلیل هم قسمت انتهایی صحنه را برای اطهر درنظر گرفتیم و راحیل هم که جلوی صحنه است و از بیرون آشوب‌زده و حکومت نظامی آمده که امنیتی هم در بیرون نبوده است، به داخل خانه آمده و داخل این خانه امنیتی نیست. نخستین ترس‌هایی که در اطهر  در مواجهه با مرد ریخته‌شده، ترس‌هایی بوده که از پدرش داشته است. درواقع پدرش شکارچی بوده و تصویری که این دختر دارد این است که فکر می‌کند شاید گوزن نر زیباترین موجود مذکری است که در ذهنش داشته است، به علت این‌که همه آن گوزن‌هایی که پدر می‌آورده، کشته شده بودند و شاید وضع قربانی که خودش در این خانه دارد، در آن گوزن هم می‌دیده و همین مسأله باعث شده درواقع همذات‌پنداری بیشتری با گوزن نر بکند و بتواند دوستش داشته باشد، چون آن گوزن هم مثل خودش در موقعیت قربانی بوده است. از طرف دیگر در این خانه، تنهایی اطهر بزرگ و این خانه قدیمی است. سعی کردم در شخصیت‌پردازی، تمام ویژگی‌های شخصیت شیزوفرنی را به اطهر بدهم؛ این‌که صدا می‌شنود. اطهر یک شخصیت شیزوفرنی است و چنین شخصیتی در خانه هم احساس امنیت نمی‌کند و راحیل را یکدفعه از خواب بیدار می‌کند و مدام قضاوت و محکوم می‌شود. درواقع راحیل بین دو منگنه است. منگنه جامعه و خانه و از هر دو طرف له و قضاوت می‌شود که با همه این ویژگی‌ها خانه هم دیگر مکان امنی نیست.
  آیا این نمایش قرار است رنج‌های تاریخی یک سرزمین را هم بازگو کند؟
واقعیتش این است که به لحاظ مستندات و وقایع تاریخی این اتفاق در مصر رخ داده است. اما من ماجرا را از مصر بیرون نکشیدم و در آن سرزمین نوشتم و اشاره کردم به نیل، مصر و سفارت کانادا. اما کوشیدم در مرحله متن از قدمت سرزمین استفاده بکنم، برای این‌که آن فضا و‌ هاله بومی‌گرایی و قومیت‌گرایی را در کارم پررنگ‌تر کنم. این مسأله برایم مهم بود که این اتفاق در سرزمین کهن می‌افتد و این به من خیلی امکانات داد برای این‌که یک اتمسفر پیر و خسته در متن ایجاد بکنم. سعی کردم از نیل هم استفاده کنم، یک رود خسته‌ای که دیگر نمی‌تواند پاک و تمیز کند، از بس که رنج‌ها و دردها و گریه‌ها و سیاهی‌ها در آن ریخته شده است.

پژمان دادخواه| نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری، داستان دو خواهر با دو نگاه متفاوت در بستر حوادث ٢٨ ژانویه ٢٠١١ مصر است که در پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر روایت می‌شود. در این نمایش به دغدغه‌ها و مسائل مربوط به زنان پرداخته شده و با تاکید بر تقابل‌ها و تضادهای مفهومی، تصویری از جایگاه دو زن در جامعه مصر را ارایه می‌دهد. برای اطلاعات بیشتر در باب این نمایش با این نویسنده و کارگردان به گفت‌وگو نشستیم.
  این نمایش را می‌توان جزو آثار جامعه‌شناختی و تاریخی قلمداد کرد که ارجاعات مستندی هم در بطن خود دارد. دلایل انتخاب این موضوع و نگارش متن را بفرمایید. به چه دلیل موضوع تاریخی و جامعه‌شناختی‌ای را انتخاب کردید که چند‌سال از آن واقعه می‌گذرد؟
به لحاظ تاریخی و وقایع مستند، درواقع تجمع مردم مصر در میدان تحریر در ٢٨ ژانویه ٢٠١١ مبنای نوشتن این کار بود. اما این‌که چرا در این نمایش به یک رویکرد مستند و واقعه تاریخی پرداختیم، دلیلش این بود که من فکر می‌کنم این مسأله فقط یک مسأله تاریخی در یک اتفاق تاریخی و تاریخ خاص نیست، بلکه درواقع این مسأله زن خاورمیانه است که در آن تجمع در میدان تحریر آن‌قدر برجسته شد و آن‌قدر درصدش زیاد بود که خبر به‌صورت جهانی دیده شد و شاید اتفاق تجاوز به خبرنگار زنی هم که آمریکایی-انگلیسی بود و برای تهیه گزارش به میدان تحریر آمده بود و به او هم تجاوز شد، در برجسته‌شدن این خبر بی‌تاثیر نبود. من فکر می‌کنم این همان کاری است که دیده‌ایم داعش نیز با زنان سوریه هم انجام داده است، طالبان هم با زنان افغانستان انجام داده و این افراط‌گرایی که در خودش یک نگاه سلطه‌گر مردسالار و برآمده از سنت‌های ریشه‌دار دارد، فقط مختص آن تاریخ و آن واقعه و آن مکان نیست. همین دو هفته پیش تازه زن‌های عربستان اجازه پیدا کردند در خیابان‌ها رانندگی کنند. وقتی این ماجرا آن‌قدر تازه است و زن خاورمیانه با مسائل بی‌شماری در‌ سال ٢٠١٧ مواجه است، من فکر می‌کنم هنوز می‌توان راجع به این موضوع نوشت.
  این نمایش مسائل و دغدغه‌های زنان را نشان داده است، یعنی محوریت و درونمایه اصلی آن زن است. عنوان اثر هم در دل خودش درحال ارجاعی به شخصیت و دنیای زنان است. چرا این عنوان یعنی «تور عروسی مامان» برای این اثر انتخاب شده و هر کدام از این واژه‌ها به چه مسأله‌ای ارجاع می‌دهند؟
خیلی متشکرم که این سوال را پرسیدید. نخستین کسی هستید که درباره اسم این نمایش از من می‌پرسید. واقعیتش این است که «تور عروسی مامان» در این کار یک عنصر دراماتیک و استعاره‌ای است که درون خودش ابعادش گسترده و گسترده‌تر و باز می‌شود. درواقع تور عروسی مامان و لباس عروسی مامان یک رویا و دروغی است که اطهر خواهر بزرگتر برای راحیل بافته است. وگرنه مادر اینها زنی از یک طایفه بی‌نام و نشان در کویر مصر بوده و پدر آنها او را به قاهره آورده و برای این زن عروسی گرفته نشده است. پدر یک شکارچی بوده که اصلا نمی‌فهمیده رابطه و عاطفه چیست و نمی‌دانسته چگونه باید با خانمش رابطه برقرار کند. یک موجود نتراشیده و نخراشیده بوده که حتی بچه‌هایش از او می‌ترسیدند. اما از سوی دیگر در همین پرورش سنتی خانم‌ها و دخترهای جوان، ازدواج یک اتفاق مهم است که انگار آنها را نجات می‌دهد و پلی است که آنها را به خوشبختی می‌رساند. اما این‌که در این ازدواج چقدر با این زن‌ها برخورد متمدنانه و حقوق‌شان رعایت می‌شود، چیزی است که در کار ما اتفاق نمی‌افتد، یعنی اطهر که ترس‌های مادرش را با خود به ارث برده، زیر چادر و روبنده فقط به مدرسه دخترانه رفته و آمده و آن‌قدر ترس‌های مادر در جانش پر رنگ بوده که هرگز نتوانسته با هیچ مردی وارد دیالوگ شود. راحیل هم که درواقع نماینده نسل جوان است. او که از خانه بیرون و به خیابان می‌رود و عشق را تجربه می‌کند، درنهایت محکوم  به این می‌شود ‌که در مقابل یک انتخاب یک سویه قرار بگیرد، یعنی در نهایت، عشق او یوسف غنیم که مرد تحصیلکرده‌ای است و راحیل را وارد حرکت‌های اجتماعی و امکان تجربه‌های جدید اجتماعی را برای او ایجاد می‌کند، او هم برای این‌که زندگی خودش را نجات دهد و برای رسیدن به رویای یک زندگی بهتر به کانادا مهاجرت می‌کند. پس راحیل هم به ازدواج و یک لباس عروس واقعی نمی‌رسد، به همین خاطر است که شاید ما صندوق را مقابل چمدان قرار دادیم؛ صندوقی که اطهر در آن پناه می‌برد و با تکه پاره‌ها، یک لباس عروس مندرس درست می‌کند، ولی راحیل در چمدانش یک لباس عروس کامل دارد. اطهر در پایان نمایش که همه رازها برملا شده، جلوی صحنه می‌آید و لباس عروس را از چمدان درمی‌آورد و به قناره‌های گوشت پدر آویزان می‌کند. پس این‌جا تور عروسی مامان درواقع مدام معنایش دیزالو می‌شود، یعنی می‌تواند از رویای عشق بین پدر و مادر باشد که محصولش این دخترها باشند و اصلا عشقی بین پدر و مادر وجود نداشته است یا می‌تواند رویای ازدواج خواهر بزرگتر باشد که دوست داشته باشد لباس عروس مادرش را در عروسی‌اش بپوشد، اما آن‌قدر تابو داشته که به مرحله ازدواج نرسیده است یا می‌خواهد ازدواج و رویای عشق و یک چیز سپید و مفهوم یک رابطه پاک همراه با عشق و روشنی و گرما باشد که راحیل دوست داشته به آن برسد که آن‌جا هم با شکست مواجه می‌شود. درواقع تور عروسی مامان استعاره‌ای از رویای سپید به‌دست‌نیامده و ازدست‌رفته است.
  در این اثر تقابل‌های دوتایی زیادی دیده می‌شود؛ چه در حوزه طراحی صحنه و چه در حوزه شخصیت‌پردازی. ما با دو شخصیت زن مواجه هستیم که دو جامعه، فرهنگ و بینش متفاوت را نشان می‌دهند. در مورد روند انتخاب و طراحی این‌گونه تقابل‌های دوتایی دوست دارم از زبان شما بشنوم. چگونه به این تقابل‌ها رسیدید؟
خیلی سوال هوشمندانه‌ای است. ماجرا این است که درواقع این کار در بطن خودش جدال سنت و مدرنیته را دارد و نکته‌ای که خیلی برای من مهم بود، این بود که هر چند هر دو در کار من محکوم به فنا هستند، تلاش برای مبارزه جهت انجام و رسیدن به آن مرحله مدرنیته می‌شود. به قول آقای ناصر تقوایی که می‌گوید جامعه ایران صدو‌خرده‌ای‌سال است که در رویای مشروطیت است. این اتفاق برای همه جوامع خاورمیانه می‌افتد، یعنی هر حرکتی که شکل می‌گیرد برای رسیدن به یک زندگی بهتر و به یک جامعه آزادتر و مشروطیت است، ولی این اتفاق نمی‌افتد و همه حرکت‌ها در این زمینه در مصر با دیوار مواجه می‌شود. نگاه و انتخاب این دوئیت کاملا آگاهانه بود و از شخصیت‌پردازی کار شروع شد تا انتخاب آکسسوار در طراحی صحنه و نوع تبدیل‌کردن صحنه به دو تکه، زیرا در این کار با تقابل‌های دوتایی مواجه هستیم، حتی درون زنان. درون هر کاراکتر هم دوتا موجود با هم می‌جنگند. اطهر خودش هست با یک زنی که نمی‌شناسدش و همه آن را محکوم می‌کنند که این، آن زن نیست و بقیه زن‌ها گرم هستند و این سرد است. درون خودش یک جدال دارد، در عین حال خودش یک دهانی است که صدا دارد و درون کاسه سرش مدام صداهایی را می‌شنود که این صداها با آن صدایی که در خودش حرف می‌زند، در جدال هستند. راحیل هم همین طور. راحیل خودش است و در عین حال می‌داند که اطهر دارد قضاوتش و محکومش می‌کند که تو آبروی ما را به باد داده‌ای. این دوئیت از بطن جدال سنت و مدرنتیه، جدال رویا و واقعیت، جدال اخلاق و آزادی شکل می‌گیرد. اینها آن‌قدر در متن به صورت آگاهانه بود که در اجرا هم ما گریزی نداشتیم تا این دوئیت را اجرایی بکنیم.
در شیوه طراحی صحنه نیز تضادهای مفهومی و تقابل‌های دوتایی وجود دارد. فضای کلی نمایش صحنه یک خانه است. قطعا خانه محل سکنی گزیدن و آرامش است، ولی به جای این‌که حس آرامش و امنیت را تداعی کند، درگاه‌هایی را می‌بینیم که قناره‌هایی به روی آنها نصب شده است، یعنی این خانه بیشتر به یک قربانگاه شبیه است. همچنین تاریکی‌ای نسبی در این صحنه وجود دارد و فضا به دو بخش مجزا تقسیم شده و در انتها صندوقچه‌ای است که مبین ثبات و چمدانی که مبین حرکت و سفر و جریان است.
  درباره مفاهیم مستتر در فضای نمایش توضیح دهید. این تضادهای مفهومی به پیشبرد اهداف درام چه کمکی کرده است؟
در اکنون نمایش که اتفاق می‌افتد دو خواهر در خانه هستند. اطهر که در پستو خودش را حبس کرده و به همین دلیل هم قسمت انتهایی صحنه را برای اطهر درنظر گرفتیم و راحیل هم که جلوی صحنه است و از بیرون آشوب‌زده و حکومت نظامی آمده که امنیتی هم در بیرون نبوده است، به داخل خانه آمده و داخل این خانه امنیتی نیست. نخستین ترس‌هایی که در اطهر  در مواجهه با مرد ریخته‌شده، ترس‌هایی بوده که از پدرش داشته است. درواقع پدرش شکارچی بوده و تصویری که این دختر دارد این است که فکر می‌کند شاید گوزن نر زیباترین موجود مذکری است که در ذهنش داشته است، به علت این‌که همه آن گوزن‌هایی که پدر می‌آورده، کشته شده بودند و شاید وضع قربانی که خودش در این خانه دارد، در آن گوزن هم می‌دیده و همین مسأله باعث شده درواقع همذات‌پنداری بیشتری با گوزن نر بکند و بتواند دوستش داشته باشد، چون آن گوزن هم مثل خودش در موقعیت قربانی بوده است. از طرف دیگر در این خانه، تنهایی اطهر بزرگ و این خانه قدیمی است. سعی کردم در شخصیت‌پردازی، تمام ویژگی‌های شخصیت شیزوفرنی را به اطهر بدهم؛ این‌که صدا می‌شنود. اطهر یک شخصیت شیزوفرنی است و چنین شخصیتی در خانه هم احساس امنیت نمی‌کند و راحیل را یکدفعه از خواب بیدار می‌کند و مدام قضاوت و محکوم می‌شود. درواقع راحیل بین دو منگنه است. منگنه جامعه و خانه و از هر دو طرف له و قضاوت می‌شود که با همه این ویژگی‌ها خانه هم دیگر مکان امنی نیست.
  آیا این نمایش قرار است رنج‌های تاریخی یک سرزمین را هم بازگو کند؟
واقعیتش این است که به لحاظ مستندات و وقایع تاریخی این اتفاق در مصر رخ داده است. اما من ماجرا را از مصر بیرون نکشیدم و در آن سرزمین نوشتم و اشاره کردم به نیل، مصر و سفارت کانادا. اما کوشیدم در مرحله متن از قدمت سرزمین استفاده بکنم، برای این‌که آن فضا و‌ هاله بومی‌گرایی و قومیت‌گرایی را در کارم پررنگ‌تر کنم. این مسأله برایم مهم بود که این اتفاق در سرزمین کهن می‌افتد و این به من خیلی امکانات داد برای این‌که یک اتمسفر پیر و خسته در متن ایجاد بکنم. سعی کردم از نیل هم استفاده کنم، یک رود خسته‌ای که دیگر نمی‌تواند پاک و تمیز کند، از بس که رنج‌ها و دردها و گریه‌ها و سیاهی‌ها در آن ریخته شده است.

 

-----------------------------------------------------

این گفت و گو در تاریخ 29 مهر 96 در روزنامه شهروند منتشر شده است.

دو اجرایی شدن «تور عروسی مامان» در آخرین اجرا

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
تاریخ پایان اجرای ۲ اثر نمایشی به صحنه رفته در تالار سایه و پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر در حالی مشخص شد که نمایش « تور عروسی مامان» در آخرین روز اجرا طی ۲ نوبت به صحنه می رود.

به گزارش خبرگزاری مهر، ۲ اثر نمایشی به صحنه رفته در تالار سایه و پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر روز جمعه ۲۱ مهر به اجرای خود پایان می دهند.

نمایش «شب شرقی» به نویسندگی و کارگردانی ناصح کامگاری که از روز ۲۰ شهریور اجرای خود را در تالار سایه آغاز کرده روز جمعه ۲۱ مهر از این تالار خداحافظی خواهد کرد.

نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری نیز که از ۱۲ مهر در پلاتو اجرا روی صحنه رفته، روز جمعه ۲۱ مهر به اجرای خود پایان می دهد. این نمایش در روز آخر اجرا طی ۲ نوبت و در ساعت های ۱۸ و ۱۹:۳۰ به صحنه می رود. 

برای حفظ قیدها، دیوارهای خشونت علیه زنان بالاتر می‌رود

مریم منصوری از «تور عروسی مامان» گفت؛

 

مریم منصوری؛ نمایشنامه‌نویس و کارگردان گفت: آنچه برای من در «تور عروسی مامان» در اشاره به واقعه مصر مهم بود این است که آنچه بر زنان مصر می‌گذرد فقط متعلق به زنان این کشور نیست بلکه به همه زنان سرزمین‌های کهن این منطقه تعلق دارد؛ مصر را من به عنوان نماینده خاورمیانه انتخاب کردم و اتفاقی که من به آن پرداختم اتفاق مستندی در جامعه مصر بود. معمولا در جوامعی نظیر مصر یا افغانستان یا در بعضی از قسمت‌های کشور خودمان که قومیت‌گرایی در آن قوی‌تر است، همپای سنت‌ها و زن‌های جامعه که همیشه حامل قیدها و سنت‌ها هستند، برای حفظ این قیدها، دیوارهای خشونت بالا و بالاتر می‌رود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «تور عروسی مامان» نمایشی به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری است که با بازی دیبا دبیری و مینا شجاعیان در پلاتو اجرای تئاتر شهر روی صحنه رفته است؛ این نمایش در روز جمعه 21 مهر (آخرین روز اجرا) به صورت ویژه در دو سئانس 18 و 19.30 اجرا خواهد شد.

مریم منصوری با اشاره به انتخاب بهار عربی و اتفاقات ژانویه 2011 مصر برای بستر داستانی نمایش‌اش گفت: در پرداخت داستان دراماتیک نمی‌توانیم بگوییم لزوما همان اتفاقی که افتاده را باید در همان بازه و فرصت تاریخی بپردازیم. چون تفاوت اثر هنری و تاریخ در همین است. تاریخ یک اتفاق را در روز، لحظه، سال و مکانی که اتفاق می‌افتد منجمد می‌کند اما اثر هنری انقدر خودش را مقید به فیزیک ماجرا نمی‌کند و تلاش می‌کند تا جان یک حادثه و واقعه را تعمیم دهد به کلیت زندگی انسان.

او ادامه داد: نمی‌توانیم بگوییم چون این چند سالی از ماجرا گذشته نمی‌توانیم به آن بپردازیم؛ چرا، هنوز هم می‌توانیم به آن بپردازیم. از طرف دیگر این متن دو سال پیش به فستیوال مونولیو ارائه شد و جزو متونی بود که برای مرحله اجرا انتخاب شد اما خانمی که قرار بود آن را کارگردانی کند دچار مشکلاتی شد که نتوانست آن را علیرغم علاقه‌اش به مرحله کارگردانی برساند. بعد از آن ماجرا من یکبار متن را بازنویسی کردم و موتیف و استعاره تور عروسی مامان را به آن اضافه کردم و به همین دلیل، کار مقداری از ویژگی‌های تاریخی و اجتماعی صرف دور شد و در بازنویسی جدید یک مقدار رنگ زنانه به کار بیشتر اضافه شد.

 

منصوری با طرح این پرسش که «اما چرا مصر؟» با بیان اینکه مصر یکی از قدیمی‌ترین کشورهایی است که در تورات هم به واسطه داستان فرعون از این سرزمین و رود نیل اسم برده شده است، گفت: این اتفاق برای همه کشورهای منطقه بین‌النهرین یا همه آنها که امروز به نام خاورمیانه می‌شناسند و گسترده‌تر از بین‌النهرین دیروز است اتفاق افتاده. تمام این سرزمین‌ها از اورشلیم و ایران و مصر و شام و سوریه همه جزو قدیمی‌ترین کشورهای منطقه هستند. همین قدمت باعث می‌شود سنت‌ها در آنها رییشه‌دارتر باشد. این قدمت سنتی در کنار یک اتفاق اجتماعی سال 2011 در مصر رخ داد و همچنین در دیگر کشورهای منطقه که عنوان بهار عربی را به خود گرفتند. اما آنچه که در کار من نمود پیدا می‌کند جدال سنت و مدرنیته است. «اطهر» خواهر بزرگتر نماینده قشر سنتی جامعه است که به سنت‌ها پناه می‌برد و «راحیل» نماینده قشر جوان و مدرن جامعه است.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان خاطرنشان کرد: آنچه که برای من در واقعه مصر مهم بود این است که آنچه بر زنان مصر می‌گذرد فقط متعلق به زنان این کشور نیست بلکه به همه زنان سرزمین‌های کهن این منطقه تعلق دارد؛ مگر زن افغان وضعیت دیگری دارد از زنان مصری؟ مگر زنان عربستانی تنها دو هفته پیش نبود که اجازه رانندگی را پیدا کردند؟ مصر را من به عنوان نماینده خاورمیانه انتخاب کردم و اتفاقی که من به آن پرداختم اتفاق مستندی در جامعه مصر بود.

منصوری تصریح کرد: معمولا در جوامعی نظیر مصر یا افغانستان یا در بعضی از قسمت‌های کشور خودمان که قومیت‌گرایی در آن قوی‌تر است، همپای سنت‌ها و زن‌های جامعه که همیشه حامل قیدها و سنت‌ها هستند، برای حفظ این قیدها، دیوارهای خشونت بالا و بالاتر می‌رود.

او همچنین با اشاره به اینکه «تور عروسی مامان» 9 شب در پلاتو اجرای تئاترشهر اجرا شده است، با بیان اینکه به مساله اجرا در سالن دیگر فکر می‌کنم اما واقعا هنوز به نتیجه نرسیدم که آیا می‌خواهیم کار را در سالن دیگری اجرا کنیم یا نه؟» گفت: اگر مساله ارائه کار باشد ما ارائه کردیم و بازخورد خوبی هم گرفتیم که الزاما به معنی تعریف از کار نبود. در کنار کسانی که از کار لذت بردند کسانی هم بودند که نگاه متوسطی به کار داشتند و به نظر من یک برخورد سالم با اثر هنری همین است. چون امکان ندارد یک یک اثری بتواند همه سلیقه‌ها را راضی کند. در سالنی مثل پلاتو اجرا با 26 صندلی طبیعی است که اصولا نگاه درآمد اقتصادی نداریم چون سالن امکانات این موضوع را ندارد. آیا بعد از پلاتو اجرا گروهی که به سالن دیگری می‌رود برای فروش می‌رود؟

کارگردان نمایش «تور عروسی مامان» ادامه داد: چون شرایط اقتصادی تئاتر الان انقدر پر نسوان است که واقعا مشخص نیست چه کاری می فروشد و چه کاری نه؟ بعضی کارگردان‌ها برای تضمین فروش‌شان سراغ ستاره‌ها و چهره‌ها می‌روند. اما به نظر می‌رسد تئاترهایی بوده‌اند که علیرغم این تمهید الزاما فروش خوبی نداشته‌اند.

منصوری یادآور شد: کسب درآمد از اثری هنری به نام تئاتر الان کمی مغشوش است و در این دنیای مغشوش فکر می‌کنم احتیاج به مشورت بیشتری با اساتید دارم تا ببینم می‌خواهیم چکار کنیم. تضمین مطمئنی نداریم که به بحث اقتصادی برسیم. به خصوص گروه‌هایی با شرایط ما که تهیه‌کننده هم ندارند باید مطمئن‌تر قدم بعدی را برداریم. به جای اینکه در سالن‌های خصوصی مقروض شوم ترجیح می‌دهم این کار را در همین حد نگه دارم و به کار بعدی‌ام با یک پروسه دست‌کم یک ساله فکر کنم.

روایت نمایشی مریم منصوری از فجایع بهار عربی

ریم منصوری گفت: "تور عروسی مامان" اثری زنانه و حتی می‌توانیم بگوییم فمنیستی است.

سرویس تئاتر هنرآنلاین: مریم منصوری که سال گذشته نمایش "آخرین سفر" را نوشته و در تالار اصلی مولوی اجرا کرد، به عنوان دومین تجربه کارگردانی نمایش "تور عروسی مامان" را از 12 مهرماه در پلاتو اجرا مجموعه تئاترشهر به روی صحنه آورده است. او در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره ایده نگارش این نمایشنامه گفت: نمایشنامه به نوعی در درگاه تئاتر مستند قرار می‌گیرد. سال 2011 از منظر جامعه‌شناسی حرکت‌های اجتماعی در مصر و دیگر کشورهای عربی صورت گرفت که اصطلاحی به عنوان بهار عربی بر آن نهاده شد. مردم مصر در این حرکت بر علیه سیاست‌های اجرایی حسنی مبارک در کنار هم ایستادند و به خاطر شرایط بد اجتماعی و نبود آزادی‌های جامعه اعتراض کردند.

او همچنین در ادامه اضافه کرد: این اعتراض‌ها در روز 28 ژانویه 2011 به اوج خود رسید و بیش از یک میلیون نفر از مردم مصر در میدان تحریر قاهره دور هم جمع شدند و در اقدامی حکومت حسنی مبارک و ارتش مصر در مقابل مردم قرار می‌گیرد و به جای حفاظت از مردم در برابر نیروهای متجاوز بیگانه، حسنی مبارک برای تثبیت قدرت خود به روی مردم خود شلیک می‌کند. اتفاقی که در آن روز فاش شد این بود که به یک خبرنگار آمریکایی انگلیسی که برای تهیه گزارش از جنبش‌های مردمی به میدان قاهره آمده بود، تجاوز شد.

این کارگردان جوان تئاتر در ادامه صحبت‌هایش افزود: این خبرنگار به دلیل اینکه دچار نقصی شده است، مانند زنان خاورمیانه و شرقی به گوشه‌ای از خانه پناه نبرد و اتفاق را پنهان نکرد. او جلوی دوربین مهمترین خبرگزاری‌های جهان رفت و مسئله را فاش کرد و از این مسئله به عنوان نقض جامعه مردسالار مصر استفاده کرد. پس از این جریان خبرگزاری‌های جهان به روی مصائب و آزار زنان خاورمیانه از جمله جامعه مصر زوم کردند و پیگیر شدند تا ببینند آیا تنها به این زن به دلیل غربی بودنش تجاوز شده است یا زنان دیگری بوده‌اند که در آن روز مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. متاسفانه پیگیری‌ها به جایی رسید که آماری نزدیک به 60 درصد تجاوز را نشان ‌داد و به یک باره سراسر جهان متوجه شدند که زن مصری چه هزینه شگرفی برای حضوری اجتماعی می‌پردازد.

منصوری ضمن بیان این موضوع که اتفاق 28 ژانویه 2011 از آن زمان باعث ایجاد این پرسش در ذهن من شد که آیا تنها زنان مصری با مشکل تجاوز مواجه هستند؟ خاطرنشان کرد: اگر دقت کنیم متوجه خواهیم شد که مردان مصر برای اینکه زنان را بترسانند آنها را مورد آزار قرار می‌دهند، از آزارهای خیابانی تا تجاوز. اما آیا داعش و طالبان رفتار دیگری با زنان دارند؟ آیا در جامعه عربستان که تا دو هفته پیش زن عربی امکان رانندگی نداشتند اتفاق دیگری می‌افتد؟ آیا در برخی از جوامع و شهرستان‌های قومیت‌گرای ما سرنوشت دیگری برای زنان رقم می‌خورد؟ این مسئله تنها در 28 ژانویه 2011 اتفاق نیفتاده است. این اتفاق یک شرایط اجتماعی را در بر می‌گیرد و مسئله‌ای فرهنگی بومی است که با سرزمین‌های کهن و تاریخ‌دار خاورمیانه گره خورده است شاید در این سرزمین‌ها به دلیل قدمتی که دارند بار سنت کهنه‌تر می‌شود. 

او با اشاره به اینکه نمایشنامه "تور عروسی مامان" را دو سال پیش نوشتم، عنوان کرد: ابتدا آن را در اختیار یکی از دوستانم به عنوان کارگردان قرار دادم و در نظر داشتیم تا آن را در فستیوال مونولیو شرکت دهیم اما به دلیل مشکلات شخصی که برای دوستم پیش آمد امکان کارگردانی این متن در آن سال محقق نشد.

نویسنده نمایش "برف زمین را گرم می‌کند" متذکر شد: "تور عروسی مامان" اثری زنانه و حتی می‌توانیم بگوییم فمنیستی و دارای خط داستانی است. البته فمنیستی نه به معنایی که درباره زنان قهرمان و پیشرو باشد. این اثر به مصائب، شکست‌ها و از دست دادن‌های زنان می‌پردازد، اما به لحاظ نوشتاری اگر از منظر ژولیا کریستوا نگاه کنیم این نمایشنامه بسیار متن زنانه‌ای است به این دلیل که کار ساختار ارسطویی ندارد. ویژگی روایت قصه به لحاظ زمانی غیر خطی است.

منصوری همچنین افزود: در واقع این نمایش دو مونولوگ است که در هم تدوین شده است و واگویه‌های دو خواهر شکست خورده و آسیب دیده است. خواهری که سنتی است و در خانه می‌ماند، وارد حرکت‌های اجتماعی نمی‌شود و ترس‌های مادرش مانند یک ارث به او می‌رسد و او بیشتر به پستوی خانه و سنت‌ها پناه می‌برد. خواهر کوچکتر که راحیل نام دارد دانشجوست و علاقنمند به زندگی مدرن است و در حرکت‌های اجتماعی حضور دارد و می‌خواهد که عشق و زندگی را بهتر تجربه کند. او به میدان تحریر می‌رود و به نوعی آسیب می‌بیند و مورد تجاوز قرار می‌گیرد.

وی درباره انتخاب پلاتو اجرای مجموعه تئاترشهر به منظور اجرای نمایش "تور عروسی مامان" توضیح داد و گفت: ورود به فضای حرفه‌ای مجموعه تئاترشهر به عنوان کسی که دومین نمایشش را کارگردانی می‌کند، برایم بسیار محترم است و از لطف مدیریت تئاترشهر آقای شریعتی سپاسگزارم. پلاتو اجرا انگ اجرای ماست به این دلیل که من دو بازیگر زن دارم و در واقع سالن بزرگ مناسب کار ما نیست و کار گم می‌شود. تنها اتفاق دردناکی که برای این اثر  افتاده این است که ما پس از سه ماه تمرین و هزینه‌های بسیار، تنها ده اجرا در این مجموعه داریم که با توجه به تعطیلی رسمی یکشنبه هفته آینده اجراهای من محدود به نه اجرا می‌شود. ای کاش آقای شریعتی یک هفته بیشتر با تمدید اجرای این نمایش موافقت کنند.

مریم منصوری ضمن اشاره به اینکه تاکنون استقبال از نمایش رضایت‌بخش بوده است، عنوان کرد: تا امروز هیچ وقت سالن خالی نبوده است و با توجه به ظرفیت پلاتو اجرا استقبال خوبی شده است. هنرمندانی که تماشاگر نمایش بوده‌اند نسبت به آن نظر مساعدی داشته و آن را دوست داشته‌اند.

وی در پایان صحبت‌هایش درباره اجرای نمایش "برف زمین را گرم می‌کند" در ششمین جشنواره تئاترشهر، اظهار داشت: این اثر سال گذشته در مسابقه نمایشنامه‌نویسی تئاترفجر رتبه سوم را کسب کرد و توسط انتشارات نمایش منتشر شد. خیلی دوست داشتم در جشنواره تئاترشهر آن را اجرا کنم. ولی اتفاق عجیبی این است بیس مکانی این نمایشنامه تهران است و جشنواره تئاترشهر به متونی که به تهران می‌پردازد توجه ویژه‌ای دارد، اما این اثر در بخش بازخوانی مشروط به بازبینی شده است و وضعیت متن برای من عجیب و غریب است. مگر کارهای دیگر قرار نیست بازبینی شوند؟ پس آن‌هایی را که به عنوان مشروط به بازبینی اعلام کرده‌اند یعنی چه؟ اکنون چشم‌انداز خوبی برای شرکت در جشنواره تئاترشهر نمی‌بینم و هیأت داوران نیز دلایلشان را عنوان نمی‌کنند و در این مواقع آدم در موقعیت گنگی قرار می‌گیرد. بنابراین کمی برای حضور در این جشنواره مردد هستم. در نظر دارم تا این اثر را در بخش نمایشنامه‌خوانی مولوی که فراخوان آن به تازگی منتشر شده است، شرکت دهم.  

یادآور میشود نمایش "تور عروسی مامان" با بازی دیبا دبیری و مینا شجاعیان تا 21 مهر ماه ساعت 18 در پلاتو اجرا مجموعه تئاترشهر به روی صحنه است. علاقمندان می‌توانند بلیت این نمایش را از سایت تیوال تهیه کنند.

پدر خانواده خشونت را در درون خانواده اش تسری می دهد

گفت وگو با مریم منصوری نویسنده و کارگردان نمایش تور عروسی مامان

پدر خانواده خشونت را در درون خانواده اش تسری می دهد

ایران تئاتر:نمایش تور عروسی مامان روایت زندگی دو خواهر مصری یک درون گرا و دیگر اجتماعی و برون گرا و احساساتی است که در جامعه مرد سالارانه دچار چالش می شوند. در آثار مریم منصوری زنان شخصیت محوری و پیش برنده درام هستند . ماهی در نمایش آخرین سفر و اطهر و راحیل در نمایش تور عروسی مامان مرکز ثقل ایجاد درام دو نمایش هستند .

 

مریم منصوری فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای زیبا در رشته ادبیات نمایشی است و در دوران دانشجویی نمایش‌هایی را نظیر «اتاق گریم» و «شب آوازهایش را می‌خواند» را اجرا کرده است. او سال‌ها است که سابقه نویسندگی دارد و آثاری چون نمایش‌نامه «برف زمین را گرم می‌کند»، کتاب «دو کام حبس» و کتاب «اسب‌ها در پیشانی‌ات می‌دوند» در کارنامه کاریش دیده می‌شود. نمایش «آخرین سفر» نخستین اثرحرفه‌ای کارگردانیش در تئاتر بود که سال قبل در تالار مولوی اجرایش کرد. نمایشی اجتماعی که روایتگر قصه زن و مردی است که برای گذر از یک رابطه نافرجام تصمیم گرفته‌اند چند روزی را به مسافرت بروند. مکانی که آنها برای این مجال انتخاب کرده‌اند مشخص نیست اما به مهمان‌سرایی عجیب پا می‌گذارند .نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری از روز چهارشنبه دوازدهم مهر ماه در پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر اجرای خود را آغاز کرده است . در این اثر نمایشی که از تاریخ یاد شده ساعت 18 میزبان تماشاگران تئاتر بود دیبا دبیری و مینا شجاعیان به عنوان بازیگر حضور دارند، این در حالی است که جمشید صفری، سالار دریا مج و رضا مرادی نژاد صدا پیشگان، غزاله بداقی دستیار کارگردان، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه، فرشاد فزونی طراح صدا، کیوان ضیا پور طراح نور، سروناز امیدی طراح لباس، میثم خاوری طراح پوستر و بروشور، مهدی آشنا عکاس، سروش رازی طراح گریم و سازنده ماسک، الناز بخشی فرکوش اجرای گریم، نازیلا نوریشاد مشاور طراحی و ساخت عروسک گروه اجرایی نمایش را تشکیل می‌دهند.تور عروسی مامان روایت دو تن از زنان مصری در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ است خواهری که در خانه می‌ماند و خواهری که به میدان تحریر می‌رود. با مریم منصوری درباره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده‌ایم.

 

آیا تم اصلی نمایش «تور عروسی مامان» روایتگر قربانی شدن زندگی دو زن در مناسبات درون خانوادگی و اجتماعی است؟

نمایش قصه دو زن هست که قربانی شده‌اند. اما اینکه قربانی خانواده محسوب می‌شوند جای تردید و مکث دارد. ترجیح می‌دهم آنها را قربانی شرایط اجتماعی، تربیتی و سنت بدانم.

 

در جایی از نمایش خواهر بزرگتر از رفتارهای مادر که او را مدام نهی و سرزنش می‌کند گلایه دارد؟

مادر هم دچار یک روند تربیتی سنتی بوده و دچار ترس‌هایی بوده که  بعد از ورودش به خانه شوهر دچارش می‌شود. در اصل ریشه ترس مادر از زندگی در اجتماعی مرد سالارانه است و کشور مصر به لحاظ آمارهای اجتماعی آزار زنان جزو بالاترین آمارها در جهان است.

 

به همین دلیل است که داستان نمایش در کشور مصر رخ می‌دهد؟

ماجرا مستندتر از این حرف‌ها است. در جریان انقلاب 2011 مصر اتفاقی رخ داد و یک خبرنگار زن آمریکایی که برای تهیه گزارش از اجتماع مردمی در میدان تحریر به کشور مصر رفته بود، مورد تجاوز قرار گرفت. در آمارها هم آمده که نزدیک به شصت درصد زنان مصری که در اجتماعات میدان تحریر حضور داشته، مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند. اما نکته مهم این است که باز هم این مساله توسط زنان مصری افشاء نشد، بلکه یک بیگانه که اصلا در آن سیستم تربیتی کهنه نبود، مساله را افشا کرد. زن خبرنگار غربی که از حادثه جان سالم به در برده بود، مقابل دوربین‌های پرمخاطب ترین خبرگزاری‌های جهان رفت و واقعه را افشاء کرد و قضیه بعد جهانی پیدا می‌کند.

 

بنابراین بحث تجاوز جنسی در زیر لایه‌های اجتماعی مصر به صورت گسترده‌ای رخ می‌دهد و پیش از این علنی نمی‌شد؟

این قضیه در بحث یک حرکت اجتماعی شکل گرفت و به همین دلیل، انقلاب مصر را جامعه شناسان به خاطر حضور گسترده زنان و بهایی که به خاطر این حضور پرداخته‌اند، که دیده‌اند یک حرکت فمینیستی می‌شناسند.

 

در ادامه انقلاب بهار عربی در کشور مصر زنان به حاشیه رانده شده‌اند؟

همین‌طور است و آزاری که زنان متحمل شده‌اند هم ارعاب و کنترل انقلاب بود.

 

در بحث خانواده این دو دختر شما چهره‌ای خشن، بی‌رحم از پدر نشان می‌دهید که یک شکارچی است؟

پدر هم جزیی از اجتماع است که خشونت را در درون خانواده‌اش تسری می‌دهد. البته ما قبل از اینکه پدر و یا مادر بشویم، در یک بستر اجتماعی تربیت می‌شویم و رشد پیدا می‌کنیم. و این را در نظر بگیرید که مصر از کهن‌ترین جوامع بشری است و در کتاب مقدس بارها به این سرزمین و رود نیل اشاره شده است. که یکی از آن موارد داستان حضرت یوسف هست. همین قدمت و کهن‌سالی سرزمین، باعث تنومندتر شدن سنت‌ها در این جامعه می‌شود. و سکوت زن‌های مصری در افشا نکردن آنچه بر آنها رفته است، شاید به خاطر سنگینی این فرهنگ سنتی کهنه است.

 

 

جایی در نمایش اطهر می‌گوید خودم را از اجتماع دور نگه داشتم تا پاک بمانم. آیا این جمله پیام و مانفیست نمایش شما است؟

 اصلا. من در نمایشم به این نگاه اطهر، بهایی نمی‌دهم. فقط سعی می‌کنم که او را بشناسم. از طرف دیگر، در کلیت نمایش یک دیالکتیک بین دو گونه زنانگی و زندگی و مواجه با زن بودن وجود دارد. اطهر، زنی است که ترس‌های مادرش را به ارث برده و برای اینکه خودش را حفظ کند به سنت پناه می‌برد و وامدار آن است و سعی می‌کند خودش را پشت دیوارهای بلند و امن سنت محفوظ نگه دارد. اما راحیل دختر کوچک خانواده دختری است که خانواده و ترس‌های مادر را پشت سر گذاشته است و وارد اجتماع می‌شود و عشق را تجربه می‌کند. به مردی اعتماد می‌کند. تصویری که او از جهان مردانه دارد منحصر به تصویر پدرش نیست. برعکس اطهر.

 

رابطه عاطفی را که با مرد جوان شروع می‌کند هم نافرجام است؟

بله، این نافرجام بودن رابطه راحیل و یوسف هم شاید به خاطر شرایط اجتماعی است . یوسف کسی است که رویای جهان بهتر را در سر راحیل می‌کارد و او را وارد فضاهای اجتماعی می‌کند، اما در نهایت او هم مهاجرت می‌کند و می‌رود.

 

در نمایش قبلی شما و همین نمایش «تور عروسی مامان» شما به تم مهاجرت پرداخته‌اید. مهاجرت چقدر به عنوان یک دغدغه مهم برایتان جدی است؟

مهاجرت در جهان مدرن امروزی بسیار مهم است و به خصوص در کشورهای خاور میانه بسیار جدی است. جوانان مصری به همان دلایلی به غرب مهاجرت می‌کنند که بسیاری از جوان‌های کشورهای خاورمیانه؛ به دلیل نبودن کار ، آینده روشن و قابل اعتماد و جنگ و خونریزی که در این منظقه است به دنبال مهاجرت هستند. مهاجرت در افغانستان به همان دلیلی رخ می دهد که در مصر رخ می دهد .

 

شروع نمایش به صورت مونولوگ است و دو بازیگر نمایش در دو قسمت جدا از همه در صحنه حضور دارند. اما در ادامه نمایش در کنار هم حضور پیدا می‌کنند. دلیل این دوگانگی فرم اجرای نمایش در چیست؟

نمایش‌نامه «تور عروسی مامان» را ابتدا برای حضور در جشنواره تئاتری مونولیو نوشته بودم و جزو متن‌های برگزیده جشنواره شد و آن موقع قرار بود که خانم کارگردانی  نمایش را برای حضور در جشنواره آماده کند که شرایطش فراهم نشد. بنابراین ساختار نمایش بر مبنای مونولوگ است. از سوی دیگر به لحاظ مضمونی هم، دو زن نمایش‌نامه در رابطه‌شان به جایی رسیده بودند که نمی‌توانند با هم دیالوگی برقرار کنند. اطهر در محیط کارش در مدرسه، دچار مشکلات ارتباطی شده و از پس آن در یک موقعیت محقر قرار دارد، راحیل هم فارغ از سبک زندگی‌اش که بسیار اجتماعی‌تر از خواهر بزرگ‌تر هست، وارد رابطه عشقی شده و همین امر باعث جدایی بیشتر مابین او و خواهرشده بود. راحیل بر خلاف خواهرش که درون گرا بود علاقه زیادی به حضور در اجتماع و مشارکت های گروهی داشت و معتقد به زندگی مدرن بود. بنابراین اختلاف دیدگاه‌های زیادی بین این دو بود، که باعث می‌شود تا از هم فاصله بگیرند. و به تدریج اطهر بیشتر  در پستو می‌ماند و راحیل هم بعد از تجربه حضورش در اجتماع دچار آسیب‌های روحی و روانی می‌شود که در نهایت او هم به نقطه صفر اطهر می‌رسد و دچار مالیخولیای اطهر می‌شود . به هرحال روند زندگی این دو زن باعث عدم برقراری دیالوگ بینشان می‌شد و در صحنه هفتم اطهر به راحیل پناه می‌برد. زیرا در اطرافش به جز راحیل کس دیگری نیست و در واقع راحیل را تبدیل به نمونه مطالعاتی خودش می‌کند تا بفهمد که قضاوت‌های دیگران درباره خودش چقدر درست است و آیا باقی زن‌ها هم مثل او هستند یا نه! . در انتهای نمایش هم که دیگر، تمام حریم‌های بین دو خواهر از بین رفته و حالا هر دو هر چه بر دیگری گذشته را می‌داند. اما باز هم دیالوگی بین آن دو شکل نمی‌گیرد و اطهر با توجه به همان کاراکتر سنتی خودش، تصمیم می‌گیرد با توجه بر آنچه که به او و راحیل رفته، خانه را آتش بزند و همه با هم بمیرند. در واقع در نگاه ترس خورده اطهر، مرگ به رسوایی ارجحیت دارد.

 

گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی

 

 

 

 

انعکاسی از آزارهای خیابانی

مریم منصوری از زوایای نمایش «تور عروسی مامان» به همبستگی گفت:

 

مریم منصوری از زوایای نمایش «تور عروسی مامان» به همبستگی گفت: انعکاسی از آزارهای خیابانی

نمایش «تور عروسی مامان» با نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری از 12 مهرماه ساعت 18 به پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر آمده است و تا جمعه؛ 21 مهرماه به اجرای خود در این سالن ادامه می‌دهد. دیبا دبیری و مینا شجاعیان بازیگران این نمایش 55 دقیقه‌ای هستند. در خلاصه این نمایش آمده است: «۲۸ ژانویه ۲۰۱۱، قاهره، مصر: خواهری که در خانه می‌ماند و خواهری که به خیابان می‌رود.» به بهانه این اجرا با مریم منصوری؛ نویسنده و کارگردان «تور عروسی مامان» گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

در این نمایش شاهد طراحی‌صحنه‌ای غریب هستیم. از یک‌سو چنگه‌های قصابی که در دکور تعبیه شده‌اند به مخاطب این آگاهی را می‌دهند که با تمی خشن و تلخ مواجه است و از سویی دیگر نام نمایش و تور عروسی، این ذهنیت را به‌وجود می‌آورد که داستانی تراژدی درباره مادر روایت می‌شود اما این خشونت در کلام نمود پیدا می‌کند و به‌غیر از چند لکه خون روی لباس راحیل، شاهد نمود دیگری روی صحنه نیستیم. چقدر از دید شما کلام می‌تواند سبب عمق خشونت شود؛ چه دربحث ختنه شدن زنان و چه بحث آزار و .... از سوی مخاطب درک شود؟

به نکته جالبی اشاره کردید. در ذات نمایش ما خشونت هست؛چه به صورت عریان در جامعه و چه به صورت نهفته و زیر پوششی از سنت و قیدهای خانوادگی و ... . چه در کاراکتر پدر که اصلا شغلش شکارچی بود و تصویری،که اطهر از او ارایه می‌دهد،یک موجود نتراشیده، نخراشیده است و چه در کاراکتر «یوسف غنیم» عشق امروزی و تحصیل کرده راحیل که با تمام آرمان‌های اجتماعی که دارد، باز هم در پایان آن رابطه نوعی خشونت و خودخواهی یک سویه از جانب یوسف دیده می‌شود. اما به این نکته هم توجه داشته باشید که در زمان اکنون نمایش ما، هر دو خواهر در خانه هستند و هیچ اتفاق وحشتناکی بر آنها رخ نمی‌دهد. بلکه این سنگینی گذشته است که روان و احساسات هر دو را مخدوش کرده و باعث می‌شودکنترل خود را از دست بدهند. اطهر که به نوعی به بیماری‌اش وا می‌دهد و راحیل هم در انتهای نمایش در نقطه صفر اطهر قرار می‌گیرد و حالا دیگر او هم صداها را می‌شنود. شاید این خواهرها برای شناسایی آنچه که بر آنها گذشته، چاره‌ای جز کاویدن گذشته و به هم ریختن آن نداشته باشند. چون آن چیزی،که آسایش امروز آنها را گرفته، اتفاق ها و ماجراهایی ست،که بر آنها در گذشته رفته است؛اطهر ترس‌های مادرش رابه ارث برده و به پستوی خانه پناه برده و راحیل با تمام اشتیاقش به زندگی و تجربه، ترک شده و تک و تنها و بی پناه و آسیب دیده در میدان تحریر رها شده است. اما اکنون در نمایش، هر دو در خانه هستند و انگار دیگر چاره ای جز رجوع به گذشته و کاویدن آن ندارند.

در مورد طراحی صحنه هم در گفت و گو با سینا ییلاق بیگی به این نتیجه رسیدیم که اتاق خواهر بزرگتر، اطهر، را به خاطر سنتی بودن در انتهای صحنه قرار دهیم و اتاق راحیل را با توجه به تجربه گرایی و رویاهای پیشروانه‌اش در جلوی صحنه قرار دهیم. اما از طرف دیگر، خانه تکه‌ای از سرزمین پیر مصر هم هست و پدر هم یکی از مردهای آن سرزمین، پس در پیوند پدر و مادر که این دختر ها حاصل آن هستند ما از تور به عنوان استعاره‌ای از رویای زنانه و قناره گوشت به عنوان نشانه‌ای از خشونت پدر استفاده کرده‌ایم که در نهایت هم شکل‌های مختلف استعاره لباس عروس را از شکل ریالیستی‌اش تا شکل جنون زده به قناره ها آویزان می‌کنیم.

در این نمایش شاهد حضور سه دسته مرد البته باز هم در کلام هستیم؛ یوسف؛ عشقی که راحیل را به مبارزه کردن تشویق می‌کند اما خود به کانادا می‌رود و از این فضای ترسناک دور می‌شود و هفت مرد که با دیواری گوشتی به راحیل تجاوز می‌کنند و پدری که دلیل اصلی ترس مادر و به‌تبع آن اطهر است و البته در کنار این سه دسته، صدای مردانی سرخوش و وحشی هم در نمایش شنیده می‌شود. چقدر این سه گروه را برای نشان دادن عمق فاجعه‌ای که بر زنان مصر رفته است، برگزیدید؟

اجازه بدهید همین جا، تکلیف خودمان را به روایت و تاکید بر کلام در این نمایش روشن کنیم؛ نمایشنامه این کار به شیوه مونولوگ نوشته شده است. و البته این،هم تمهیدی بود که با توجه به کاراکترها و سویه‌های مختلف خواهرها، که هیچ ارتباطی بین آنها نیست، برگزیده شد. یعنی هر یک از این خواهرها آن قدر پر است و آن قدر درد کشیده که دیگر مجالی برای دیگری در درونش باقی نمی‌ماند. هر یک از آنها درگیر خودش است. از سوی دیگر، هریک دیگری را قضاوت و محکوم می کند.حال در این قضاوت هم اطهر چون،خواهر بزرگتر هست، قدرت بیشتری دارد و چون سال ها هم معلمی کرده، پس اقتصاد خانواده را هم او چرخانده. اما راحیل به این لحاظ ضعیف است و برخورد او با همه چیز حسی و عاطفی است و البته گاهی هم برای اطهر دل می‌سوزاند. اما در مورد مردها؛ این سه دسته مرد را صرفا برای نشان دادن عمق فاجعه‌ای که بر زنان مصر در ژانویه ۲۰۱۱رفته، انتخاب نکردم. بلکه هر یک از این مردها، به نوعی تاثیری در زندگی این زن‌ها و شخصیت آنها هم داشته است. یوسف، فارغ از این که با انتخاب این اسم می‌خواستم تلمیحی هم به زیبایی حضرت یوسف داشته باشم، کلید زندگی اجتماعی راحیل است. از سوی دیگر رابطه عاطفی و عاشقانه‌ای بین آنها در جریان است، اما یوسف هم شاید در نهایت در مقابل جامعه کم می‌آورد و می‌گذارد و می‌رود.

از طرف دیگر باز استعاره «هفت گاو گرسنه» را برای مردهایی که دور راحیل دیوار گوشتی می‌کشند انتخاب کردم تا اشاره‌ای داشته باشد به خواب حضرت یوسف که هنگامی که هفت گاو گرسنه و لاغر را در خواب دید، به عزیز مصر گفت که قحطی مصر را در بر خواهد گرفت و واقعا یکی از دلایل انقلاب مصر،گرسنگی مردم بود که این گرسنگی در زمینه‌های دیگر هم گسترش یافته بود؛ به لحاظ فرهنگی و .... پس باز در انتخاب این استعاره، نگاهی به جامعه و خواب یوسف داشتم.از طرف دیگر، در یک جامعه سنتی نادان و کور که کسی فکر نمی‌کند و حق انتخاب ندارد، پدر و مرد هم دقیقا تکه‌ای از پازل جامعه است و اصلا فردیتی ندارد. یعنی پدر بی آنکه فکر کند موجود خشنی است. شاید به خاطر این که هیچ وقت آموزشی برای ظرافت و مهربانی ندیده است.

اما صداهایی که در صحنه پخش می‌شود، که اگر دقت کرده باشید همه این صداها متعلق به صحنه‌های اطهر هست؛ در واقع صداهایی هستند که در کاسه سر اطهر منعکس می‌شوند. طبیعی‌است که اطهر باویژگی‌هایی که دارد، نشانه‌های بیماری شیزوفرنی را در خود دارد و خب یکی از ویژگی‌های این بیماری این است که فرد نمی‌تواند به اطرافیانش اعتماد کند و مدام فکر می‌کند که از طرف دیگران به او آسیب می‌رسد. به همین دلیل هم رفتارهای تهاجمی دارد و مدام برای خودش فکر و خیال می‌سازد که البته با توجه به بیماری اطهر و گذشته‌ای که داشته طبیعی است که صداهایی که در کاسه سرش منعکس می‌شوند، همه به نوعی تهاجمی و پرده در و انعکاسی از آزارهای خیابانی هستند.

در این نمایش با اعداد مواجه هستیم؛ 70 روز است که راحیل چیزی نخورده است، چهل سالگی اطهر، 10 سال بعد از مرگ مادر و ... این اعداد چقدر در این راه به کار برده شده‌اند که نمایش را با وجود اشاره داشتن به ژانویه 2011 به نوعی بی‌مکانی و بی‌زمانی برسانند؟

طبیعی است که هر درامی در عین حال که در موقعیت تاریخی و جغرافیایی ساخته و پرداخته خودش شناخته می‌شود، قابل تاویل و تعمیم به موقعیت‌های دیگر هم هست.اما در برسی این اعداد باید بگویم که چهل سالگی اطهر یا این که ۱۰ سال از مرگ مادر می‌گذرد، اینها صرفا استفاده‌هایی در راستای تاریخ‌دار کردن شخصیت‌ها هست. اما در مورد راحیل و یوسف با عدد هفت و مشتقاتش بازی کردم به معنای عددی که می‌تواند خصلت قدسی یا نفرینی داشته باشد؛هفتاد روز از رفتن یوسف می‌گذرد؛اینجا به معنای کش آمدن انتظار و به نوعی، طولانی شدن چله نشینی عاشقانه راحیل برخورد کردم. در مورد هفت گاو گرسنه مصر هم که گفتم اشاره به همان خواب یوسف است. بنابراین نه! اعداد به جز این که گفتم، کارکرد دیگری ندارد، مگر ذهن شما که به تفاسیر پیچیده عادت کرده باشد و گاه حتی از آن لذت هم ببرد.

در طراحی‌ آکسسوآر و همچنین بروشور شاهد دو حیوان هستیم؛ گوزنی که به‌صورت ماسک می‌شود و نماد پدر وحشی شکارچی است و عقربی که در کلام نمایش هم حضور دارد و موجودی است که از سوی عشق راحیل یوسف بر بدن او حک شده است. درباره ارجاع این دو حیوان که یکی نماد زیبایی و دیگری نماد خشونت است و تغییر ساختاری کارکرد این دو نماد در نمایش بگویید؟

گوزن نر به نوعی نشانه‌ای از زیبایی مردانه است برای اطهر که خودش را در یک موجود انسانی نشان نمی دهد، بلکه آن هم در یک موجود نر قربانی شده خودش را نشان می‌دهد. شاید اطهر فصل مشترکی میان خود و مادر و گوزن نر می‌دید و به همین خاطر هم نسبت به آن حیوان مرده، دچار احساس می‌شد و حتی او را زیبا می‌دید. اما عقرب واقعا در حفاری‌ها نشانه تله هست. اما اگه از تله رد بشوند به یک گنج بزرگ می‌رسند. یوسف هم به همین خاطر طرح عقرب را روی بازوی راحیل می‌زند؛چون به نوعی به دختر قبولانده که او گنج و عشقش هست. اما وقتی که یوسف هم با تمام این حرف‌ها و رویاهایی که برای راحیل ساخته، او را رها می‌کند و می‌رود، دیگرمعنای عقرب، دست کم برای راحیل دچار دگردیسی شده و به این نتیجه می‌رسد که او گنج یوسف نبوده، بلکه اصلا خود یوسف شاید تله و خیال واهی بیش نبوده. به این نکته هم اشاره کنم با توجه به موقعیت جغرافیایی مصر و کهن بودن این سرزمین و اصولا پایگاه نشانه ای اشکال برای مصری‌های کهن که معتقد بودند که هرشب سوسک‌های سیاه، خورشید را در آب تاریک نیل فرو می برند و صبح دوباره از دل تاریکی بیرون می آورند. اگر به همین یک نشانه،سوسک،توجه کنید از یک سو پی به قدمت و پیری این سرزمین می‌برید و از سوی دیگر نشانه‌های بدوی شاید اشاره‌ای به وجود خشونت رام نشده در بطن این زنی باشد.

در طراحی لباس و گریم نمایش شاهد المان‌هایی از لباس و آرایش اعراب هستیم که بیشتر برای اطهر در نظر گرفته شده است و در پایان شاهد تغییر لباس راحیل هستیم. چقدر این پوشش را به‌عنوان نماد همان سنتی که این زنان را درگیر خود کرده است در نظر گرفته‌اید؟

اطهر نماینده سنت در این کار است. و طبیعی است که در پوشش و آرایشش هم این ویژگی در نظر گرفته شود. اما راحیل دختر امروزی‌ست و دست،کم می‌خواهد باشد. ویژگی جهان امروز هم یکسان‌سازی و یکپارچگی مد است. اما در انتهای نمایش که اطهر متوجه آنچه،که بر راحیل رفته می‌شود، اولین چیزی که با نهیب به او می‌دهد چادر عربی است و بعد هم که لباس عروس راحیل را از توی چمدان بیرون می‌کشد و به قناره گوشت آویزان می‌کند. انگتر دیگر با اتفاقی که در میدان نحریر افتاده، رویای مهاجرت و پیوستن به یوسف و سفر راحیل هم از دست رفته واو دیگر همه چیزش را باخته است. پس بهتر است خودش را بپوشاند و پنهان شود.البته کمی قبل‌تر، راحیل هم که قصه‌اش را می‌گوید و روایتش را تمام می‌کند، چون از یک سو هم در موقعیتی است که باید به اطهر جواب پس دهد و احساس بی پناهی و نبود مادر هم بر سنگینی این موقعیت می‌افزاید، خودش هم به زبان می آورد دلش یک چادر می‌خواهد، یک پوشیه!

شاید با آسیب‌هایی که دیده دیگر ایمانش را به حرکت اجتماعی و تلاش برای تغییر از دست داده است.

... و ماه را خاموش کرده است

یادداشت مریم منصوری، نویسنده و کارگردان نمایش «تور عروسی مامان»

ایران تئاتر_مریم منصوری:نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری، نمایشی مستند درباره وقایع ۲۸ ژانویه۲۰۱۱ در میدان تحریر قاهره در کشور مصر و اعتراضات مردمی به وضعیت حقوق اجتماعی و بخصوص آزادی زنان است که از زبان دو خواهر روایت می‌شود.

 

(ما می‌میریم/ تا شاعران بیمار شعر بگویند/ «ما می‌میریم» بازی قشنگی‌ست/ وقتی مادر پوتین افسر جوان را لیس می‌زند/ و روزنامه‌ها هی عکس پدر را می‌نویسند/ کنار آدم‌های مهم/ هر شب هزار بار عروس می‌شود/ و خواهرم هزار بار جیغ می‌‌زند/ هزار بار بازی قشنگی است/«کارگران ساعت یازده احساساتی می‌شوند»/ فردا همه به خیابان‌ها / می/ ریز/ ریز می‌کنند/ پارچه‌های رنگی را/ آواز می‌خوانند/ می‌رقصند/ و البته شعار می‌دهند/ ما می‌میریم/ تا عکاس «تایمز» جایزه بگیرد/ الیاس علوی/ جوزا 83).

مساله از همین‌جا شروع شد. خبر آزار خیابانی یک خبرنگار زن غربی که برای تهیه گزارش از تجمع مردم مصر در میدان تحریر قاهره به آنجا رفته بود اما خبرنگار غربی به شیوه زن‌های خاورمیانه سکوت نکرد. او پس از ماجرا، مقابل دوربین پرمخاطب‌ترین رسانه‌های جهان رفت و پرده از این راز مگو گشود و خبر، آوازه‌ی جهانی به خود گرفت؛ حالا جهان غرب، به زن خاورمیانه و مصائبش نگاه می‌کرد. مساله آزار خیابانی زن‌هایی که در یک اعتراض اجتماعی شرکت کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفت و گاهی در گزارش‌ها به آماری نزدیک به شصت درصد اشاره شد اما نکته مهم اینست؛ این راز را یک خبرنگار زن غربی افشا کرد و نه جامعه‌ی مصر.

مصر که یکی از کهن‌ترین سرزمین‌هاست و نام او به مدد داستان یوسف و داستان‌های دیگر، بارها در تورات آمده است، و نیل که از قدیمی‌ترین رودهای جهان است، آیا توان شستن این همه سیاهی را دارد؟ یا به اندازه تاریخ قدیمی مصر، بار سنت‌ها هم بر این سرزمین سنگین و سنگین‌تر می‌شود. آن‌قدر که این سنگینی گاه حرف‌زدن از آسیب‌ها و فشارها را سخت می‌کند؛ آن هم برای زنان جامعه که همیشه حامل سنت‌ها و قیدهای جامعه هستند و شاید در این تاریکی ظلم‌هایی هم بر آنها می‌رود که توان گفتن آن را ندارند اما در همین جامعه، زنانی هستند که به ادامه تحصیل می‌پردازند، شاغل هستند، دانشجو هستند، می‌دانند و می‌خواهند که بدانند و حقوق خود را می‌شناسند؛ پس به خیابان می‌آیند اما فارغ از آسیب‌های بیرون، در درون خانه‌ها، پشت دیوارها چه می‌گذرد؟!

خواهران‌شان، مادران آنها چگونه‌اند؟! در میان جماعت زنان، خودشان چگونه یکدیگر را قضاوت می‌کنند و چقدر به هم حق می‌دهند؟ آیا در این سطوح متفاوت از تجربه زیسته که این‌ها ایستاده‌اند، دیالوگی هم شکل می‌گیرد؟!

این پرسش‌ها و پرسش‌هایی نظیر این با نگاه به زندگی زنان در جوامع کهن و سنتی خاورمیانه، نقطه‌ی شروع نگارش نمایشنامه «تور عروسی مامان» بود و شاید به خاطر شناخت فضای زنانه و بی‌رحمی آن‌ها در قضاوت یکدیگر بود که این نمایشنامه بر اسلوب مونولوگ پیش رفت و فقط در نقطه عطف کار، اطهر، خواهر بزرگ‌تر،که ارتباطات کم‌تری دارد به اتاق خواهر کوچک‌تر پناه می‌برد تا مالیخولیا و نیاز خود را با او بیازماید.

اما در تاکید بر ویژگی‌های زنانه کار در اجرا نیز ما بیش‌تر از هر چیزی به حس‌آمیزی تاکید داشتیم و به قولی شاید این کار درد‌کشیدنی‌ست که برای زن‌ها ملموس‌تر است اما این نکته را هم ناگفته نگذارم که مقصود من از زن، زن خاورمیانه است؛ زن بیروت، عراق، ایران، مصر، لبنان و ... شاید اطهر یا راحیل، همان «بلقیس» نزار قبانی ـ شاعر عرب ـ باشند که او هم قربانی انتقام‌های جامعه‌ی سنتی شد؛ و «نزار قبانی» که برایش سرود: (بلقیس!/ اندوه از پایم می‌اندازد/ و بیروت/ که تو را کشته است/ عمق جنایت را نمی‌داند/ بیروت / که دلباخته‌ی تو بود/ نمی‌داند که دل‌بر خویش را/ با دست خود کشته است/ و ماه را / خاموش کرده است).

 

در این نمایش،که تا تاریخ 21 مهرماه هر روز ساعت18 در مجموعه تئاترشهر، سالن پلاتو اجرا روی صحنه می‌رود، دیبا دبیری و مینا شجاعیان ایفای نقش می‌کنند. به بهانه اجرای این نمایش، منصوری یادداشتی در اختیار سایت ایران‌تئاتر قرار داده است.

نمایش « تور عروسی مامان» در پلاتو اجرا تئاتر شهر به صحنه می رود

 

شناسهٔ خبر: 4102309 - دوشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۲
«تور عروسی مامان» عنوان نمایش جدیدی به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری است که از روز ۱۲ مهر در پلاتو اجرای مجموعه تئاتر شهر میزبان تماشاگران می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، نمایش «تور عروسی مامان» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری از روز چهارشنبه دوازدهم مهر ماه در پلاتو اجرا مجموعه تئاتر شهر اجرای خود را آغاز می کند.

در این اثر نمایشی که از ساعت ۱۸ میزبان تماشاگران تئاتر می شود، دیبا دبیری و مینا شجاعیان به عنوان بازیگر حضور دارند، این در حالی است که جمشید صفری، سالار دریامج و رضا مرادی نژاد صدا پیشگان، غزاله بداقی دستیار کارگردان، سینا ییلاق بیگی طراح صحنه، فرشاد فزونی طراح صدا، کیوان ضیاپور طراح نور، سروناز امیدی طراح لباس، میثم خاوری طراح پوستر و بروشور، مهدی آشنا عکاس، سروش رازی طراح گریم و سازنده ماسک، الناز بخشی فرکوش اجرای گریم، نازیلا نوریشاد مشاور طراحی و ساخت عروسک گروه اجرایی نمایش را تشکیل می دهند.

در توضیح این نمایش آمده است: «تور عروسی مامان» روایت ۲ تن از زنان مصری در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱ است؛ خواهری که در خانه می ماند و خواهری که به میدان تحریر می رود.